مراعات نظیر

مُراعات نَظیر یا تناسب آوردن واژه‌هایی از یک دسته است که با هم، هماهنگی دارند؛ این هماهنگی می‌تواند از نظر جنس، نوع، مکان، زمان یا همراهی باشد. مرایر، سبب تداعی معانی است. مراعات نظیر، پرکاربردترین آرایهٔ ادبی در ادبیات فارسی است و در اشعار سعدی، مولوی، حافظ و فردوسی بسیار یافت می‌شود؛[۱][۲] برای نمونه:

بسی تیر و دی‌ماه و اردیبهشت برآید که ما خاک باشیم و خشت

کوه و دریا و درختان همه در تسبیحند.

مراعات نظیر، آوردن واژه‌های فراخور هم است در شعر، مانند جمع‌شدن خسرو با شیرین و لیلی و غیره.

موقوف المعانی

هرگاه معنای یک بیت، ناقص و برای تکمیل معنای آن به بیت یا بیت‌های بعدی نیاز باشد، به آن دو یا چند بیت موقوف‌المعانی می‌گویند. موقوف به معنای ایستانده و وابسته است و منظور از موقوف‌المعانی این است که درک معنای یک مصراع یا بیت وابسته به معنی مصراع یا بیت بعدی است.

در شعر، موارد بی شماری وجود دارد که بدون وقف خواننده باید خطوط یا مصرع‌های بعدی را پشت سر هم بخواند تا به جایی برسد که جمله تمام شده باشد.

نمون

  • گر تو خواهی به وصالم برسی
  • باید این لحظه بی خوفناکم و درنگ
  • روی و سینهٔ تنگش بدری
  • دل برون آری از آن سینهٔ تنگ

گاه شاید بدون اتصال به مصرع دوم حس کنیم که مصرع نخست برای خودش جملهٔ کاملی است، ولی با شروع مصرع دو متوجه می‌شویم که باید آن را در ادامهٔ جملهٔ قبل بخوانیم یعنی به هم پیوستن دو یا چند بیت به یکدیگر را موقوف المعانی می نامند.

ارایه تشخیص

نسبت دادن صفات جانداران به چیزهای بی‌جان یا صفات انسانی به حیوانات یا دیدن اشیای بی‌جان به‌صورت یک جاندار نه صرفاً انسان را آرایۀ تشخیص می‌گویند.

گاهی حتی شاعر به پدیده‌های ذهنی مثل عشق، تنهایی، شوق، سکوت و… نیز جان می‌بخشد.

 

بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر

مرا ز خویش بگیر و مرا ز خویش ببر

 

قیصر امین پور

 

بعضی تشخیص را یک آرایۀ مستقل و مجزا نمی‌دانند و آن را در دستۀ استعاره مکنیه قرار می‌دهند.

در بحث استعاره گفتیم که وقتی مشبه‌به حذف شود و مشبه باقی بماند اما یکی از صفات یا ویژگی‌های مشبه‌به با آن بماند استعاره، مکنیه است.

مثل شعر ساغر اصفهانی.

باران مانند انسان است.

باران: مشبه

انسان: مشبه‌به

و رگ که یکی از ویژگی‌های انسان است با باران همراه شده.

بنابراین می‌توان تشخیص و استعاره مکنیه را یکی دانست.

شاعر با استفاده از نیروی تخیل و ذهن پویای خود در اشیا و عناصر بی‌جان طبیعت تصرف می‌کند و با حرکت و جنبش بخشیدن به آن‌ها سرزندگی و حرکت را به شعرش می‌بخشد.

 

تلمیح چیست؟

تلمیح به این معنی است که در شعر به داستانی اشاره شود که معروف است و همه آن را شنیده اند.

تلمیح از لحاظ ساختار هم دارای "تشبیه" است و هم می توان در آن "تناسب" دید.

تلمیح دارای "تشبیه" است زیرا بین مطلب و داستان مورد نظر تشبیهی ایجاد می کند و از طرفی بین اجزای خود داستتان هم تناسب وجود دارد.

مثال:

بیستون کندن فرهاد نه کاری است شگفت ----- شور شیرین به سر هر گه فتد کوهکن است

در بیت بالا بین این مطلب که هر که ....... تشبیهی ایجاد شده است و از طرفی بین بیستون و فرهاد و کوهکن و شیرین هم مراعات النظیر وجود دارد.

مثال:

گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی ----- روا بود که ملامت کنی زلیخا را

دیدن یار و حیران شدن، به داستان حیرت زنان مصر پس از مشاهده زیبایی یوسف تشبیه شده است و بین "دست" و "ترنج" و "ملامت" و "زلیخا" تناسب وجود دارد.

قالب رباعی

رباعی :
"رباعی" از کلمه ی "رباع" به معنی "چهارتایی" گرفته شده است.
"رباعی" شعری است چهار مصراعی که بر وزن "لاحول و لاقوة الابالله" سروده می شود.
سه مصراع اول رباعی تقریباً مقدمه ای برای منظور شاعر هستند و حرف اصلی در مصراع چهارم گفته می شود.
قالبی ویژه­ ی شعرهای ایرانی است که چهار مصراع دارد و معمولا مصراع سوم آن قافیه ندارد. محتوای رباعی­ها بیشتر عارفانه، عاشقانه یا فلسفی است. خیام بزرگ­ترین رباعی سرای جهان است.

شکل رباعی
------------×           ------------×
------------             ------------×

نمونه هایی از رباعی:
هر سبزه که بر کنار جویی رسته است     ----    گویی زلب فرشته خویی رسته است
پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی            ----     کان سبزه ز خاک لاله رویی رسته است         (خیام)
 

دوبیتی


دوبیتی
قالب شعری است که از دو بیت با قافیه هایی در مصراعهای اول ،دوم و چهارم درست شده است.
- وزن دوبیتی: وزن دوبیتی معمولاً مفاعیلن ،مفاعیلن، مفاعیل است و با رباعی فرق دارد.
- روش تشخیص رباعی از دو بیتی : 1- وزن 2- موضوع
- دوبیتی را در فارسی ((ترانه)) هم می گویند.
- موضوع دوبیتی : موضوع دوبیتی عارفانه و عاشقانه است.
- دوبیتی را بهترین قالب شعری در نزد روستاییان خوش ذوق و خوش لهجه است.
- معروفترین شاعران دوبیتی گو: بابا طاهر عریان و فایز دشتستانی
- شکل گرافیکی قالب دوبیتی :  دو بیت هم وزن است که از نظر شکل قافیه همانند رباعی است .
نمودار دوبیتی :
..................*      ......................*
..................         ....................*
نمونه:
ز دست دیده و دل هر دو فریاد               هر آنچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد                زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

فرق بین غزل و قصیده

فرق غزل و قصیده :
1- از نظر تعداد ابیات
2- درون مایه و محتوای
3- وحدت موضوع نکته : اگر شاعر بیت نخست مطلع غزل و قصیده خود را زیبا و دلپسند بیاورد ، از آن به حسن مطلع تعبیـر می شود به طوری که شنونـده برای شنیدن باقی سخـن تشـویق گردد .
نکته : اگر شاعر بیت آخر شعرش را ( معمولاً قصیده یا غزل ) به نحوی شیوا و دلنشین بیاورد که به عنوان حسن ختام در روح شنونده و خواننده اثر نیک و خوش باقی بگذارد ، از آن به حسن مقطع تعبیر می شود .

نمونه ای از غزل حافظ:
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایم گل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
دیشب گله زلفش با باد همی کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
صد باد صبا این جا با سلسله میرقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی
ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
ای درد توام درمان در بستر ناکامی
و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست
کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی
زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی

ادامه نوشته

قالب غزل


غزل :

"غزل" در لغت به معنی "حدیث عاشقی" است. در قرن ششم که قصیده در حال زوال بود "غزل" پا گرفت و در قرن هفتم رسما قصیده را عقب راند و به اوج رسید. در قصیده موضوع اصلی آن است که در آخر شعر "مدح" کسی گفته شود و در واقع منظور اصلی "ممدوح" است اما در غزل "معشوق" مهم است و در آخر شعر شاعر اسم خود را می آورد و با معشوق سخن می گوید و راز و نیاز می کند. این "معشوق" گاهی زمینی است اما پست و بازاری نیست و گاهی آسمانی است و عرفانی.
ابیات غزل بین 5 تا 10 ییت دارد و دو مصراع اولین بیت و مصراع دوم بقیه ابیات هم قافیه اند.

شعری است بر یک وزن ویک قافیه به طوری که مصراع اول بیت نخست ، با همه ی مصراع های دوم ابیات دیگر هم قافیه باشد .
تذکر : نحوه ی تکرار قافیه در غزل همانند قصیده است .

موضوع غزل : درون مایه غزل عاشقانه، عارفانه یا آمیزه های از این دو است و یا مضمونی اجتماعی دارد. (بیان عواطف و احساسات وصف طبیعت یا گفت و گو از ایام جوانی)
پیدایش غزل : غزل در قرن 6 هجری قمری رواج یافت بدین گونه که تغزل قصاید به صورت قالبی مستقل درآمد و غزل نام گرفت.
محتوای غزل در آغاز عاشقانه بود سپس عارفانه (قرن 7 و 8) و بدنبال آن در دوره مشروطیت جنبه اجتماعی به خود گرفت . غزل در روزگار ما نیز همواره از قالبهای درجه اول و محبوب شعر فارسی بوده است.
تخلّص شاعری : شاعر در پایان غزل نام خود یا تخلص شاعری خویش را می آورد.
غزل سرایان بزرگ شعر فارسی: شهریار- هراتی . رهی معیری . صائب تبریزی . حافظ . سعدی . مولوی . سنایی غزنوی

شکل گرافیکی قالب غزل :
-------------------*       -------------------*
-------------------         -------------------*

و یا :
......................الف    ...................... الف
...................... ب     ...................... الف
...................... ج      ...................... الف

مشخصات غزل :
1- تعداد ابیات غزل حداقل پنج بیت و حداکثر دوازده بیت است . ( گاهی غزل ها بیش از پانزده بیت هم یافت می شود . )
2- درون مایه و محتوای غزل بیان عواطف و احساسات ، عشق و عرفان و گاهی هم مضمون اجتماعی می باشد .
3- بیت اوّل غزل را مطلع بیت آخر آن را مقطع گویند . ( که هر کدام اگر به خوبی مطرح شوند حسن مطلع و حسن مقطع نام می گیرند . )
4- در غزل تنوع مطالب ممکن است . ( یعنی موضوع هر بیت می تواند با ابیات دیگر فرق داشته باشد.)
5- غزل از قرن ششم به وجود آمده است . ( در واقع همان تغزل قصیده است ) از آغاز پیدایش ، عاشقانه و با ظهور سنایی عارفانه می شود . )
6- با ظهور انقلاب مشروطه ، غزل مضمون اجتماعی نیز به خود می گیرد .
نکته : غزل عاشقانه را سعدی و غزل عارفانه را مولوی به اوج خود رساندند
حافظ که سر آمد غزل سرایان شعر فارسی است ، شیوه ی عاشقانه – عارفانه را به کمال رساند .
مشهورترین غزل سرایان عبارتنداز : حافظ ، سعدی ، مولوی ، صائب تبریزی ، عراقی ، فرخی یزدی ، رهی معیری ، شهریار و ...

قالب مثنوی

مثنوی :
شعری است بر یک وزن با بیت های مصرع ، که هر بیت قافیه ای جداگانه دارد . و چون هر بیت دارای دو قافیه است آن را مثنوی ( مزدوج یا دوتایی) نامیده اند . شعری که در آن هر بیت قافیه هایی مستقل و جدا از ابیات دیگر داشته باشد مثنوی ،یا دوگانی نام دارد.
مثنوی به سبب امکان نوکردن قافیه در هر بیت برای سرودن منظومه های بلند مناسب تراست. مثنوی از قدیمترین قالبهای شعر فارسی و مخصوص زبان فارسی است و در همه ادوار از آن استفاده می شده است .
موضوع مثنوی :
حماسی و تاریخی : شاهنامه فردوسی،اسکندر نامه نظامی
اخلاقی و تعلیمی: بوستان سعدی
عاشقانه و بزمی: خسرو شیرین نظامی، ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی
عارفانه : مثنوی معنوی مولانا ، منطق الطیر ، عطار نیشابوری

شکل گرافیکی قالب مثنوی:
-----------------*         ------------------*
-----------------+       -------------------+
-----------------#      ------------------- #
-----------------&      ------------------- &

و یا :
مثنوی را می توان به شکل زیر تصویر کرد:
......................الف      ...................... الف
...................... ب        ...................... ب
...................... ج         ...................... ج
...................... د          ...................... د
سرودن مثنوی از قرن سوم و چهارم هجری آغاز شده است که از بهترین مثنوی ها می توان به شاهنامه فردوسی، حدیقه سنایی، خمسه نظامی و مثنوی مولوی اشاره کرد.

مشخصات مثنوی :
1- تعداد ابیات مثنوی حداقل دو بیت است و حداکثر برای آن وجود ندارد .
2- مثنوی مناسب ترین قالب برای بیـان داستان ها و مطالب طولانی از جمله تواریخ و قصص است .
3- موضوع و درون مایه مثنوی حماسی ، تاریخی ، اخلاقی ، تعلیمی ، عاشقانه ، بزمی و عارفانه است .
مشهورترین مثنوی سرایان عبارتنداز : فردوسی ، نظامی ، اسدی توسی ، مولوی ، عطّار ، سعدی ، سنایی ، جامی ، پروین اعتصامی و شهریار .

نمونه ای از مثنوی از بوستان سعدی

قالب شعر چیست؟

قالب شعر به شکل شعر گفته می‌شود که بر دو نوع است:
شکل ظاهری و شکل درونی (یا شکل ذهنی). شکل ظاهری که شامل وزن یا بی‌وزنی، تساوی مصرع‌ها و یا کوتاهی و بلندی آنها، قافیه‌ها : - در صورتی که قافیه‌ای وجود داشته باشد - و صداها و حرکات ظاهری کلمه می‌شود.
قالب در شعر کلاسیک فارسی، شکل ظاهری است که قافیه به شعر می‌بخشد. طول هر مصرع، چیدمان هجاهای هر مصرع، تعداد ابیات، آرایش مصرع‌ها، قافیه آرایی آنها و حتی عاطفه انتقالی شاعر به خواننده دیگر عوامل تعیین کننده قالب ظاهری شعرند.

بیت : کمترین مقدار شعر یک بیت است.
مصراع: هر بیت شامل دو قسمت است هریک از این بخش ها یک مصراع نام دارد کمترین مقدار سخن موزون یک مصراع است.
وزن شعر: آهنگ خاصی که در تمام مصراعهای یک شعر یکسان است همان وزن شعر نامیده می شود.
ردیف: کلمات هم معنی و مستقلی که در پایان مصراعها عیناً تکرار می شود ردیف نام دارد. شعری که ردیف دارد (مردّف) خوانده می شود.
قافیه : کلمات هم آهنگ و هم وزن مصراعهای شعر را قافیه گویند.
ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود         وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود
                                                     قافیه      ردیف

قافیه اجباری و ردیف اختیاری است ،ردیف همواره تابع قافیه است و بعد از آن می آید.

مصرّع : بیتی که هر دو مصراع آن قافیه داشته باشد مصرّع نام دارد.

قالب : شکلی که قافیه به شعر می بخشد قالب نام دارد . ( شعر سنتی قالب های متفاوتی دارد و شعر نیمایی (نو) قالب مشخصی ندارد.