اضافه تشبیهی

تشبیهی است که در آن " مشبه " و "مشبه به"

به هم اضافه شده باشند و در این صورت ادات تشبیه و وجه شبه ، محذوف است . به این گونه تشبیه در علم بیان ، تشبیه بلیغ می گویند .

اضافه ی تشبیهی، یک ترکیب اضافی( مضاف + نقش نمای اضافه + مضاف الیه ) است که در آن بین مضاف و مضاف الیه رابطه ی شباهت و همانندی وجود دارد.

مثال :

چراغ دانش: دانش مانند چراغ روشنگر است.

دانش: مشبه

چراغ: مشبه به

مانند:ادات تشبیه

روشنگر: وجه شبه 

در این تشبیه ادات و وجه شبه حذف شده

می ماند مشبه و مشبه به که آنها را به هم اضافه می کنند که یک ترکیب اضافی درست میشه

به این نوع اضافه، اضافه تشبیهی می گویند

🔹معمولا مشبه، به مشبه به اضافه میشود مانند: چشمه معرفت

گاهی مشبه به، به مشبه اضافه میشود مانند: لب لعل 

 

مثالهای دیگر

 

قد سرو : قد مانند سرو ، بلند است.

لعل لب  : لب مانند لعل ، سرخ است .

 

هست " طومار دل " من  به درازای ابد

برنوشته ز سرش تا سوی پایان : " تو مرو "

مولانا

 

طومار دل : اسم + نقش نمای اضافه + اسم

بنابراین ترکیب اضافی داریم. 

دل : مشبه   

طومار : مشبه به

دل همچون طومار است ، بنابراین اضافه ی تشبیهی داریم.

 

"درخت دوستی" بنشان که کام دل به بار آرد 

"نهال دشمنی" برکن که رنج بی شمار آرد

حافظ

 

درخت دوستی : ترکیب اضافی 

دوستی : مشبه  ، درخت : مشبه به

درخت دوستی : اضافه ی تشبیهی 

نهال دشمنی : ترکیب اضافی 

دشمنی : مشبه  ، نهال : مشبه به

نهال دشمنی : اضافه ی تشبیهی

صفت چیست؟

گاهی بیان اسم‌ها به تنهایی منظور ما را ادا نمی‌کند و با توصیف اسم می‌توانیم مقصود خود را بهتر و دقیق‌تر به مخاطب برسانیم. مثلاً‌ فرض کنید از دوست خود می‌خواهید کیفتان را برایتان بیاورد. اگر چند کیف داشته باشید، مثلاً می‌گویید: «کیف کوچک را بیاور» یا «کیف چرمی را بیاور» یا «کیف قهوه‌ای را بیاور». بدین ترتیب، مخاطب شما منظورتان را به وضوح درک می‌کند. در این آموزش از مجموعه مطالب زبان و ادبیات مجله فرادرس قصد داریم به این پرسش پاسخ دهیم که صفت چیست و انواع آن کدام است.

 

صفت بیانی یا توصیفی

گاهی صفت حالت یک اسم را بیان می‌کند. مثلاً در جمله «یک کیف چرمی خریدم» صفت «چرمی» بیان کننده جنس کیف است. یا در جمله «آن کیف بزرگ را بیاور» صفت «بزرگ» بیانگر اندازه کیف است. در جمله «کیف قهوه‌ای زیباست» نیز «قهوه‌ای» رنگ کیف را توصیف می‌کند.

این صفت‌ها و صفت‌هایی از این دست را صفت توصیفی یا بیانی می‌نامیم. در واقع، این صفت‌ها حالت و چگونگی اسم را بیان می‌کنند. صفت بیانی خود به پنج دسته تقسیم می‌شود که در یک بخش جدا با آن‌ها آشنا می‌شویم.

صفت شمارشی یا عددی

گاهی صفت به گونه‌ای است که در واقع کمیت یک اسم را مشخص می‌کند. مثلاً بیانگر مقدار یا تعداد کمّی آن اسم یا ترتیبش است. برای مثال، در جمله «سه کیف خریدم» صفت «سه» تعداد کیف را مشخص می‌کند. یا در جمله «خانه ما در انتهای کوچه دوم است» صفت «دوم» ترتیب کوچه‌ را نشان می‌دهد. یا در جمله «پاییز سومین فصل سال است» صفت «سومین» بیان کننده ترتیب فصل است.

 

ادامه نوشته

سبک عراقی و ویژگی های آن

سَبکِ عراقی به سَبکی از شعر پارسی گفته می‌شود که از اواخر قرن ششم تا قرن نهم هجری رواج و ادامه داشته‌است. نام این سبک از عراق عجم گرفته شده‌است، امّا رواج این سبک محدود به سرزمین عراق عجم نبود و در نواحی دیگر نیز رواج داشت. ابوالفرج رونی، سید حسن غزنوی و جمال‌الدین اصفهانی از بنیان‌گذاران و کمال‌الدین اصفهانی، سعدی، عراقی و حافظ از نمایندگان این سبک به‌شمار می‌روند.

 

  • در این سبک، قصیده بیشتر جای خود را به غزل، و سادگی و روانی و استحکام جای خود را به لطافت و کثرت تشبیهات و تعبیرات و کنایات زیبا و تازه و در عین حال دقیق و باریک داد و واژه‌های عربی نیز فزونی گرفت. با ورود تصوف و عرفان در شعر، گویندگان عارفی چون سنایی، عطار، مولوی، حافظ و ده‌ها شاعر دیگر ظهور کردند. در ضمن مضامین اخلاقی و تربیتی و پند و اندرز جای مدایح مبالغه‌آمیز را گرفت.
  • معانی شعری در این شیوهٔ تازه گذشته از مدح که با بزرگ نمایی‌ها و فروتنی فراوان نسبت به ممدوح همراه‌است. هجو و هزل نیز هست که بیش از دورهٔ قبل رواج می‌یابد، و کسانی مانند انوری و سوزنی سمرقندی و خاقانی هجو‌های تند و هزل‌های بسیار می‌گویند.
  • عشق و عرفان و اخلاق از درونمایه‌های رایج در این سبک است. غزل که ابتدا انوری آن را به‌صورت یک نوع جدید ارائه می‌دهد، در شعر بیشتر شاعران این دوره آزمایش می‌شود. با این‌همه اوج آن در غزل‌های سعدی و حافظ جلوه‌گر می‌شود.
  • قالب‌های شعری، گذشته از قصیده که انوری و خاقانی و جمال‌الدین اصفهانی و ظهیر فاریابی آن را به اوج می‌رسانند، قالب مثنوی و غزل رواج فراوان می‌یابد. در پنج گنج نظامی گنجوی نوعی جدید از انواع ادبی را در قالب مثنوی ارائه می‌دهد.
ادامه نوشته

سبک خراسانی

سبک ادبی خراسانی سبک و شیوهٔ شاعران خراسان و فرارود بود که از اوایل سدۀ چهارم تا میانه‌های سدۀ ششم هجری کاربرد داشت. نخستین شعرهای زبان فارسی به این سبک سروده شده‌اند. این سبک از لحاظ زمانی به دو دورهٔ سامانیان و غزنویان-سلجوقیان تقسیم می‌شود.

این سبک از لحاظ زمانی به دو دورهٔ اصلی سامانیان و غزنویان-سلجوقیان تقسیم می‌شود:

  • در دورهٔ سامانیان، سادگی بیان و کهنگی تعبیرات و اصطلاحات مشخص است. غلبۀ واژگان فارسی بر عربی و توجه به توصیفات طبیعی، ساده و محسوس از ویژگی‌های شعر این دوره محسوب می‌شود. موضوعاتی که در شعر این دوره مطرح می‌شود اغلب معتدل و دور از اغراق هستند. تغزلات عاشقانه، پند و اندرز، حکمت با شیوه‌ای شاعرانه و نه عالمانه نیز از مشخصات این دوره به‌شمار می‌روند. از قالب‌های مهم در این عصر می‌توان به قصیده و مثنوی اشاره نمود. در قصیده معمولاً موضوع مدح، هجو و تغزل است و در مثنوی تمثیل، داستان و حماسه بیان می‌شود.
  • عنصری و منوچهری و پس از آن‌ها ناصرخسرو و سنایی به تدریج سادگی طبیعی را از شعر سبک خراسانی زدودند. در سبک این دوره افزون‌بر قصیده و مثنوی، برخی قالب‌های تازه مانند ترجیع بند، ترکیب بند، قطعه و مسمط نیز به کار رفته است. در این دوره انواع مباحث علمی فلسفه، ریاضیات، پزشکی، نجوم و آیات قرآن و احادیث در شعرها وجود دارند. روحیۀ حماسی پیشین تدریجاً از بین رفته و جای خود را به حالات زاهدانه و صوفیانه داد.